وصیت نامه شهید ابوالفضل حسینی چاپ
نوشته شده توسط مجید   
پنجشنبه, 11 شهریور 1389 ساعت 11:08

بسم الله الرحمن الرحیم

«وصیت نامه پاسدار اسلام شهید ابوالفضل حسینی»

سخنم را بسم الله آغاز می کنم.

درود بر امام خمینی بت شکن زمان، آزاد کننده انسان ها، راهبر انسان ها و امید مستضعفان و محرومان. درود بر خمینی که هم زبان ملت های رنج دیده است، حرف هایشان را می داند، قلبش قلب شما محرومان و ستمدیدگان و منتظر عدل است و باز درود به پیشگاه چنین رهبر انقلابی که مبارزه ای را به ما آموخت و شرف و عطوفت به ما عطا فرمود. با توجه به پیام های امام عازم منطقه جنگ زده و شرق زده کردستان شدم تا با نثار جان بی ارزش خود در راه اسلام، وطنم و رهبر عالی قدرم امام خمینی درخت انقلاب اسلامی میهنم را بارورتر سازم و ریشه ضد انقلاب را بر کنم. امام عزیزمان فرمود چشم امید من به شما جوانان است ما نیز او را تنها نخواهیم گذاشت و یار و یاور او خواهیم بود و این خط سرخ را که 1400 سال ادامه دارد ادامه دهیم. این را هم بگویم که ما این راه را آگاهانه انتخاب کرده ایم و آن را به عنوان یک وظیفه انجام می دهیم. خدا می داند که شهادت هزار مرتبه بهتر است از داماد یا عروس شدن و شهادت یک تولدی است برای زندگی جاودانه و ای کاش که جان ها داشتیم و بارها برای پیروزی اسلام بر کفر می جنگیدیم. ای برادران امروز حسین زمان تنهاست. امروز فرزند فاطمه در برابر سپاهیان کفر و ابر قدرت های پست بی یاور است. امروز کربلای انقلاب مان خون می خواهد و من می روم تا به یزید و یزیدیان زمان بفهمانم که شهادت بالاترین آرزوی ماست، می روم تا شاید نینوایی را بیابم و در عاشورای دوران هدیه ناقابلی در راه پیروزی حق بر باطل و اسلام بر کفر در پیشگاه مولایم مهدی(عج) تقدیم نمایم و به پروانگان جاوید شمع ولایت بپیوندم و شما ای منافقان بدانید که ما عاشقان شهادت تا دمار از روزگار شما و اربابان شما (آمریکا و نوکرانش) درنیاوریم ساکت نخواهیم نشست و اینک ای مردم ایران که بهترین موقعیت برای مبارزه با کافران و مشرکان پدیدار گشته و اینک که مزدوران بی وطن به خک مقدس مان هجوم آورده اند فرصت را برای دفاع از دین برترمان اسلام و سرزمین دلاورمان ایران از دست نمی دهیم و از تمام ایرانیان می خواهم تا در این جهاد مقدس شرکت کنند که خدا یار و یاورتان است شما را به جان عزیزان تان علی وار، حسین گونه و خمینی مانند بر همه دشمنان داخلی و خارجی اسلام و این انقلاب بخروشید و این انقلاب را به سرتاسر گیتی برسانید چون هم اکنون ما پرچم دار اسلام هستیم و باید آن را همه گیر کنیم و برای نگهداریش حتی جان ناقابل مان را باید بدهیم والا وای بروز احوال مان اگر این انقلاب نابود شودکه می دانم نمی شود و به شما مردم بخصوص مردم حق شناس گیلان سفارش می کنم که با کمی و کسادی چه از نظر معنوی ناراحت نباشید رزمندگان را یاری کنید و فریب این ضد خلقی ها را نخورید و در آخر به شما وصیت می کنم که ولایت فقیه استمرار حرکت انبیا است اسلام پس از گذشت هزارها سال بار دیگر جانی دوباره گرفت. قلب اسلام ولایت فقیه است پس ولایت فقیه را باید سالم نگهداریم تا اسلام سلامت باشد و ناگفته نماند که باید جوارح یک جان را نیز سلامت نگه داشت و آن یاران باوفای امام هستند و گوش به توطئه های مشرکین و منافقین ندهید و یاران امام را که در خط امام نیز می باشند با همه وجود و قدرت حمایت کنید که وظیفه شرعی نیز می باشد انشاءالله که این وظیفه را به یاری پروردگار به عمل خواهید رساند تا انشاءالله به لطف پروردگار به زودی شاهد خواهید بود که جهانیان دست به سوی اسلام دراز می کنند و از خدا طلب سعادت خواهند خواست و قسط و برابری به شبوه علی(ع) برقرار خواهد شد. من همیشه دوست داشتم که همه از کوچکی بفهمند وظیفه یعنی چه، و در این دنیای فانی چه باید بکنند و چگونه امتحان پس دهند و چند سخنی با پدر و مادرم:

پدر و مادر عزیزم: سلام ممکن است که شما این نوشته را می خوانید من دیگر نباشم و از حالت مادی که دارم خارج شده باشم چون برای یک مسلمان که (انشاءالله لیاقتش را داریم که جزو افراد این دسته باشیم مرگی وجود نداره) و این حالت تحولی بیش نیست. امیدوارم زیاد بی تابی نکنید که این کار از اجر شما می کاهد. انسان برای گذراندن امتحان در این جهان آفریده شده و تمام کارها و مسائل برای امتحان انسان است و فرزنددار شدن هم جزیی از این امتحان است. امانتی پیش شما از طرف خداوند که در موقع لزوم آن را باید پس بدهید وانگهی این مرحله برای همه می باشد انا لله و انا الیه راجعون. پس چه خوب است آدمی که در راه خدا از این مرحله بگذرد و درود بر تو ای پدر که چونان ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان باری تعالی سر باز نمی زند و مرگ در راه خدا را جز سعادت می داند و زندگی را جز جهاد در راه عقیده درست نمی داند و شهادت را جز و بهترین نعمت های خداوند می داند و تو ای مادرم: سلام بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدی و فرزندت را روانه میدان نبرد کفار و مسلمین کردی و گفتی که تو را در راه خدا هدیه انقلاب اسلامی می کنم و من به وجود تو افتخار می کنم که مادری از سلاسه فاطمه زهرا هستی و ای مادر کوه باش و چون کوه استقامت کن. لحظه ای از نام و یاد خدا غافل مباش. در راه دین بکوش که هرچه بکوشی باز هم کم است. ای خواهرانم: زینب وار با ناملایمات دست و پنجه نرم کنید. و شما ای برادران عزیز راه خدا بهترین و برترین راه هاست پوینده و کوشنده در این راه باشید و پیوسته در راه اعتلای اسلام عزیز کوشا و تمامی فرامین امام را به جان و دل پذیرا باشید و زمان، زمان حسین است و ایام عاشورا. و حال چند دعا می خوانیم و دست ها به درگاه خداوند مهربان دراز می کنیم و طلب آمرزش می کنیم.

بار خدایا، می دانم آنچه تو می خواهی می کنی، مرا بر آن راهی بگذار که مصلحت توست.

بار خدایا، تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت مرا در آن صراطی گذار که هیچگاه در لحظه جان دادن غفلت نخورم.

خدایا، به من نعمت ها دادی که من نه قدرش را دانستم و نه لیاقتش را داشتم پس مرا زبانی ده که سپاسگذار تو باشم.

بار خدایا، به من دانستنی ده که تو را بهتر بشناسم و زبانی ده که تو را بهتر وصف کنم و هوش ده که تو را بهترین درک کنم و حافظه ای ده که تو را همیشه بهترین در بر گیرم و باز ذهنی ده که تو را دائم در ذهن بگیرم و به من بینایی ده که تو را همیشه ببینم و باز احساس ده که تو را احساس کنم و به من تمام حواس را ده که تو را همیشه در خود حس کنم.

خدایا، تو خدایی یعنی آفریننده ای و من هیچ. ولی خدایا تنها به حکم تو بشر می تواند به جایی برسد که فقط خدا هست. خدایا، لیاقت رسیدن به این مقام را به من بده.

بار خدایا، بحدی گناه کردم و از فرمان تو سرپیچی کردم که شرمنده ام مرا از بخشیده شدگان درگاهت قرار ده.

خدایا، هرگز مرا به خودم وا مگذار که بی تو همیشه هیچم.

بار خدایا، پدر و مادر را ببخش که آنهانیز بی تو هیچند و روسیاهند.

خدایا، اگر لحظه ای به خودم واگذاری همیشه غفلت خواهم خورد. مرا بخودم وامگذار.

خدایا، هرچه بخواهم کم است و هرچه بگویم ناکافی و هرچه بشنوم ناقص است و هرچه ببینم نامعلوم پس خدایا آنی به من عطا کن که با داشتن آن بهتر تو را درک کنم. آمین

به امید طول عمر رهبر عزیز و پیروزی رزمندگان اسلام.

2/8/61 شب دوشنبه ابوالفضل حسینی

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 11 شهریور 1389 ساعت 11:14