زندگی نامه شهید محرم رمضانی چاپ
نوشته شده توسط مجید   
پنجشنبه, 11 شهریور 1389 ساعت 11:57

بسم الله الرحمن الرحیم

«زندگی نامه سرباز اسلام شهید محرم رمضانی»

زندگی نامه شهید محرم رمضانی

شهید محرم رمضانی در سال 1339 هجری شمسی در خانواده ای مذهبی در یکی از فقیرترین روستاهای استان سرسبزمان گیلان دیده به جهان گشود. شروع زندگی وی همواره با رنج و محرومیت وصف ناپذیری همراه بود. دردی که حکومت ننگین ستم شاهی ، بر هر محروم کشور روا داشته بود. آری تا زمانی که انسان متحمل این گونه مشکلات نشود، هرگز، لایق چنین مقام شامخ و والایی نخواهد بود.

برادر شهیدمان در سن 6 سالگی جهت پاسداری از آرمان های مقدس اسلام و فراگیری علم و دانش، پا به محیط آموزشی گذاشت و با کسب توفیق از مراحل ابتدایی و راهنمایی، به دوره دبیرستان راه یافت و این دوره تحصیلی خویش را نیز بسان دوره های گذشته یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت.

دوران جوانی شهید

با آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبریت و روحانیت مبارز

و در رأس آن امام بزرگوارمان مقارن بود.

همانگونه از آغاز ظهور اسلام همیشه محرومان همراهان اسلام بودند،

او نیز جزء میلیون ها دوستداران اسلام بود که برای سرنگونی نظام ستم شاهی در تظاهرات نیروهای مردمی برعلیه طاغوت نقش بسیار فعالی داشت و برای تداوم انقلاب و پیروزیِ آن،

چه شب ها که خواب را بر خود حرام می کرد، خصوصاً ایام ماه مبارک رمضان روزهای حماسه آفرین و خاطره ساز انقلاب، که یکی پس از دیگری می گذشت و هر روز پایه هایِ انقلاب مان محکم تر و اُستوارتر می شد.

تا جایی که برای نابودی انقلاب اسلامی ایران، نقشه جنگ، طرح ریزی می شود و این مسئله مصادف شد با اتمام دوره تحصیلی و آغاز دوره خدمت سربازی اش. شهید بزرگوار بطور

داوطلبانه خود را به کلانتری شهر معرفی به عنوان یکی از سربازان اسلام خِلعت رشادت را بر تن کرد و هنگام تعیین محل خدمت، با توجه به محرومیت های مردمِ به استضعاف کشیده شده کُرد، استان

کردستان را برای گذراندن دوران خدمت انتخاب کرد. (موقع آموزش و تقسیم)

بعد از چند ماه خدمت و جهاد در راه خدا، سرانجام در منطقه سردشت توسط عناصر خود فروخته مورد شناسایی قرار گرفت و به همراه چند تنِ دیگر از برادران خود به اسارت مزدورانِ ضد انقلابِ آمریکایی در می آید و بعد از دستگیری ایشان و پس از چند شبانه روز پیاده روی در مناطق کوهِستانی در زندان خائنانِ به اسلام و قرآن (احزاب کومله و دمکرات فدائی منافق توده و ...) زندانی می شود.

بنا به اقرار سپاه پاسداران

در طول مدت 7 ماه، که شهید رمضانی زندانی بود

پدرش 9 مرتبه در حالی که کوله باری از نان و وسایل خوراکی به پشت می بست

به منطقه عزیمت می نُماید و هر بار که از ضد انقلابیون و دمکرات سراغ فرزندش را می گرفت در جواب می گفتند؛ که او زنده است و ما از او خوب نگهداری می کنیم .

این کوردلان از خدا بی خبر برای یک بار هم اجازه ندادند پدری که از فرسنگ ها راه آمده بود، با فرزند خود دیدار کند و سرانجام شهید رمضانی را به همراه چند هم رزم دیگرش، شهید و در دره دولُتو مدفون می سازند. و مزدوران قصی القلب حتی جنازه مطهرش را به پدرو مادرش ارمغان ندادند و بدینسان

گلی از بوستان کنده و به گلستان شهیدان اسلام می پیوندد. راهش جاودان و یادش گرامی باد.

 

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 07 دی 1390 ساعت 01:07