تاريخچه عمليات

كربلاي5

نام گذاري سال 1365 به سال سرنوشت و عدم موفقيت در عمليات کربلاي 4 بحران بزرگي را براي فرماندهان جنگ ايجاد کرده بود . آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان فرماندهي عالي ، ادامه جنگ را به شرط تضمين پيروزي ، مقبول مي دانست و فرماندهان يگان هاي سپاه نيز که از نتايج عمليات کربلاي 4 دچار فشار روحي بودند و نيز استحکامات شلمچه را غير قابل عبور مي دانستند. اما در اين ميان فرمانده کل سپاه از شکست درکربلاي 4 فقط ضعف دشمن در شلمچه را شناسايي کرده بود ، از نادر افراد اميدواري بود که در جلسات تصميم گيري بر اجراي عمليات در منطقه شلمچه اصرار مي ورزيد و به عبارت ديگر ، اگر چه عمليات کربلاي 4 به موفقيت نينجاميد ، ليکن تاکتيک به کار رفته در آن عمليات در محور شلمچه که سبب شکسته شدن خط دشمن و نفوذ به عمق مواضع آن ها شد ، آسيب پذيري موانع مستحکم شرق بصره را آشکار ساخت .

به هر صورت عمليات کربلاي 5 در وضعيت بسيار دشوار طراحي و بلافاصله در 19 دي ماه 65 با رمز مبارک « يا زهرا (س)» ، با هدف تصرف شلمچه و پيش روي به سوي بصره ، در ساعت يک بامداد و با 4 قرارگاه عملياتي (قرارگاه کربلا – نوح –قدس و نجف) تحت فرماندهي قرارگاه مرکزي خاتم الانبياء (ص) آغاز شد .

در اين عمليات رزمندگان اسلام با پشتيباني و حمايت آتشباري سنگين از مواضع خود خارج و چون صاعقه بر سر دشمن فرود آمدند . رزمندگان اسلام با عبور از ميدانهاي وسيع مين ، سيمهاي خاردار و تله هاي انفجار و خاکريزهاي مثلثي و هلالي دشمن ،مواضع عراق در کانال پرورش ماهي ، پنج ضلعي و شلمچه را از سمت شمال مورد هجوم قرار دادند و تا دوم اسفند 65 رزمندگان اسلام به اهداف اصلي خود دست يافتند. از دشمن تا اين مرحله از عمليات بيش از 90000 کشته و زخمي به جاي ماند و 2385 نفر هم به اسارت در آمدند .

پيروزي ايران در اين منطقه شمارش معکوس پايان جنگ را در پي داشت.عبور از استحکامات شرق بصره نشان داد پيروزي ايران در هر وضعيت متصور است . لذا براي جلوگيري از شکست کامل ارتش عراق ، تلاش گسترده اي صورت گرفت که در نهايت به تصويب قطع نامه 598 انجاميد .

درتکميل عمليات کربلاي 5 ، که با رمز مبارک يا زهرا (س) و با هدف ترميم خطوط خودي در تاريخ سوم اسفند 65 آغاز شد ، دشمن از دو سو مورد هجوم قرار گرفت : محور شرقي – غربي و محور شمالي- جنوبي .

ارتش عراق ناگزير شد در منطقه اي محدود به حدفاصل کانال زوجي تا نهر جاسم در دو جبهه با دو آرايش و با 90 درجه تغيير جهت ، با رزمندگان ايران اسلامي مقابله کند ، ، اين نکته که از پيچيدگي هاي عمليات کربلاي 5 محسوب مي شود دشمن را بسيار آسيب پذير کرده بود ، لذا مدتي پس از تثبيت عمليات کربلاي 5 ، ارتش عراق کوشيد تا از اين محاصره بيرون آيد که بدين منظور توان زرهي خود را در جنوب کانال پرورش ماهي متمرکز کرد و باانبوه آتش توپخانه و زرهي در عملياتي بسيار دشوار ، ضلع جنوبي کانال پرورش ماهي را پس گرفت . پس از آن ، اقدامات مهندسي عراق آغاز شد که سه دژمسلح به نام خاکريزهاي 500 – 1000 و 1500 احداث کرد . اما سرانجام پس از چهار مرحله عمليات و انهدام بخش مهمي ازارتش عراق ، براي تثبيت منطقه ، نيروهاي خودي به حفظ خاکريز 500 اکتفا کردند. اين عمليات در تاريخ 13 اسفند 65 با کشته و زخمي کردند بيش از 10000 نفرديگر و به اسارت در آوردن بيش از 265 نفرازنيروهاي دشمن به پايان رسيد .

و اما حضور لشکر قدس گيلان(105) در عمليات کربلاي 5 ...

در عمليات کربلاي 5 لشکر قدس گيلان تحت امر قرارگاه نجف وبه استعداد 9 گردان پياده وارد عمل شد . يگانهاي قرارگاه نجف بعد از شکستن خط توسط قرارگاه کربلا مي بايست وارد عمل مي شدند. لشکر قدس گيلان نيز پس از آنکه خط شلمچه باز گرديد ، بنا به دستور وارد عمل شد . ماموريت لشکر قدس حمله به جزيره بوارين و انهدام قرارگاه فرماندهي مستقر درجزيره و تصرف و تامين جزيره بود.

در شب اول سه گردان از لشکر وارد عمل شدند : گردان ميثم ، گردان امام حسين (ع) و حمزه سيد الشهداء (ع) . اين سه گردان موفق شدند قسمتي از جزيره را تصرف نمايند . اما چون ساير يگانها از جناحين به علت مقاومت سرسختانه دشمن موفق به پيشروي نشده بودند و از طرفي تصرف جزيره ناقص صورت گرفته بود ، بنا به دستور به مواضع قبلي بازگشتند .

در شب دوم با وارد عمل شدن گردانهاي سردار جنگل – کميل و مالک اشتر بخش اعظم جزيره بوارين به تصرف رزمندگان لشکر قدس گيلان درآمد و قرارگاههاي مستقر در جزيره منهدم گرديد. در ادامه عمليات ، گردان خندق نيز وارد عمل شده و پس از دفع چندين پاتک ، جزيره توسط لشکر قدس گيلان ،لشکر نصر و ديگر لشگرها به تصرف کامل نيروهاي خودي درآمد .

در ادامه ، گردان سلمان به همراه يک گردان از لشکر 57 براي تصرف جزيره ام الطويل وارد عمل شدند . در اين مرحله ،گردان سلمان موفق شد پل ارتباطي بين جزيره بوارين وام الطويل را تصرف نمايد .

در مراحل بعدي عمليات کربلاي 5 ، لشکر قدس با گردانهاي سردار جنگل، ميثم ، حمزه سيد الشهداء (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) در جزيره ام الطويل وسپس در جاده شلمچه در غرب نهر جاسم ، به پدافند از مواضع جديد متصرفي پرداختند .

طي عمليات کربلاي 5 و مراحل تکميلي آن لشکر قدس گيلان 253 شهيد تقديم ايران اسلامي نمود که شهدايي چون شهيد بامروت ، فرمانده گردان سلمان _ شهيد حجت نظري ، فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (ع) _ شهيد نقيبي راد ، فرمانده گردان حضرت رسول (ص) و شهيد ابراهيم کشاورز، جانشين گردان حمزه سيد الشهداء (ع) نيز از جمله اين شهدا بودند.

گردانهاي عمل كننده

v رمز عـــــــملیات یا زهرا (ص)

v منطقه عملیاتی شلمچه و شرق بصره

v تاریخ عــــملیات 65/10/19

v گردانهای عمل کننده

· گردان کمیل

· کردان میثم

· گردان حمزه

· گردان امام حسین (ع)

· گردان مالک اشتر

· گردان ابوالفضل (ع)

· گردان امیرالمومنین (ع)

· گردان یارسول (ص)

· گردان ادوات

· گردان توپخانه

· گردان سردار جنگل

· گردان سلمان

· گردان خندق

· گردان زرهی

نتايج عمليات

v مناطق آزاد شده

· آزاد سازي 150 کيلومتر مربّع از خاک ميهن اسلامي و سرزمين عراق

· تصرّف جزاير مهم و استراتژيک بوارين ، فياض، امّ الطويل و منطقه حسّاس شلمچه ، شهرکهاي مهم دو عيجي، نهر جاسم وقسمتي ازجادّه بين المللي شلمچه- بصره

v تجهيزات منهدم شده دشمن

· 700 دستگاه تانک ونفر بر

· 1500 دستگاه از انواع خودرو

· 250 دستگاه قبضه انواع توپ صحرايي و ضد هوايي

· 400 دستگاه ساير ادوات جنگي و مهندسي و رزمي دشمن منهدم و به آتش کشيده شد

· 80 فروند از هواپيماهاي جنگي دشمن مورد هدف قرار گرفته و سرنگون شد .

v يگانهاي منهدم شده دشمن

· 81 تيپ وگردان مستقل به طور کامل متلاشي و منهدم شد

· 34 تيپ و گردان مسقل به ميزان 50 درصد آسيب ديدند

v تعداد کشته وزخمي

· 40000 تن از نظاميان عراق کشته و مجروح شدند

· 300 فرمانده تيپ عراق در طي عمليات به هلاکت رسيدند

· 26 فرمانده تيپ مجروح شدند

v تعداد اسراء

· 2700 تن

v غنايم

· 220 دستگاه تانک و نفربر

· 500 دستگاه انواع خودرو

· 85 دستکاه انواع توپ صحرايي و ضد هوايي را به همراه هزاران قبضه سلاح سبک و مهمات آن را سالم به غنيمت در آورند.

بازتاب عمليات کربلاي 5

زماني که رژيم عراق تلاش دارد عمليات کربلاي 4 را حمله گسترده نشان دهد و با انتشار آمار نجومي از ايرانيان ، آن را شکست جلوه دهد و قدرت رزمندگان اسلام را در برخورد با موانع عراق زير سوال ببرد ، قواي اسلام ده روز پس از آن ، عمليات کربلاي 5 را آغاز مي کنند.

موانع و دژهاي دفاعي عراق در همان مراحل مقدماتي عمليات منهدم مي شوند و رزمندگان اسلام بر خطوط مقدم دشمن تسلط مي يابند. رژيم عراق پس از يک روز سکوت در اطلاعيه نظامي شماره 2520 خود ،به شکست اوليه نفراتش اعتراف مي کند. با شکست سپاه سوم – که مأمور دفاع از شرق بصره است و آغاز مرحله دوم کربلاي 5 صدام حسين خطر تکرار عمليات والفجر 8 را احساس مي کند و سراسيمه رهسپار شهر بصره مي شود. در اين ميان با همکاري گارد رياست جمهوري عراق و يگانهايي از سپاه سوم، پاتکهاي سنگيني طرح ريزي و به اجرا در مي آيند که همه اين پاتکها دفع مي شوند. و هر بار زمينهاي بيشتري به تصرف رزمندگان اسلام در مي آيد. رژيم عراق تلاش مي کند پيروزيهاي کربلاي 5 را در توفان تبليغاتي خود محو کند و راديو بغداد هر بار با شور و هيجان اعلام مي کند که ايرانيان شکسترا پذيرا به مواضع اوليه رانده شدند.

· روزنامه الأنباء چاپ کويت – که توسط رژيم صدام تأمين مي شود – طي مقاله اي به ستايش از سپاه سوم مي پردازد و آن را معجزه آفرين مي نامد. عبدالله احمد حسين، سفير سابق کويت در مراکش مدعي مي شود که سپاه سوم عراق در مقابله با نيروهاي ايران، تاريخ ساز و خالق معجزه شده است. وي مي افزايد :

( سپاه سوم همچنان استوار، معجزه خواهد آفريد و به کمک و ياري کسي نياز ندارد. )

· روزنامه هاي ايل جورناله و لاريپوپليکا فقط به پخش اطلاعيه هاي دروغين عراق اکتفا مي کنند.

اعلام بيانيه عراق در گرفتن جاي پا توسط ايرانيان و پخش پيروزيهاي جبهه نبرد از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران باعث مي شود تا اتحاد شوم خبرگزاريها و رسانه هاي گروهي جهان غرب در مخفي کردن پيشرويهاي عمليات کربلاي 5 لحظه به لحظه شکسته شود.

· خبرگزاري رويتر :

( از بصره خبر مي رسد که مردم عراق صداي مسلسلهاي ايرانيان را شنيده و از پشت بامهاي منزلشان در حال نظاره جنگ شرق بصره هستند. )

· روزنامه گاردين :

( عراق پذيرفته است که ايرانيان جاي پايي در ساحل غربي شط العرب ( اروند رود ) به دست آورده اند. )

· روزنامه آلماني ذود دويچه سايتونگ :

( شکي نيست که ايران توانسته در عمليات اخير خود تحت عنوان کربلاي 5 مناطقي را در غرب شط العرب ( اروند رود ) به تصرف خود در آورد و عراق هم مجدداً به تلافي عمليات نظامي ايران، حمله به شهرها را شروع کرده و قصد دارد مردم غير نظامي ايران را با بمباران و پرتاب موشک بترساند. عمليات ايران نشان دهنده و ثابت کننده آن است که با هر وجب پيشروي ايران، موضع سياسي صدام در بغداد ضعيفتر مي شود و ايران در موضع برتري قرار مي گيرد. )

· خبرگزاري يوگوسلاوي ضمن صحبت از تناقض گويي بغداد مي افزايد :

رژيم عراق با به کارگيري سلاح شيميايي و فراخواني يگانهايي از سپاه هفتم تلاش مي کند به هر قيمتي مانع نفوذ ايران بشود و از انهدام سنگين قواي خود جلو گيري کند. اين رژيم وقتي در به کارگيري نيروهايش دچار سردرگمي مي شود، به طور موقت از دامنه حملات زميني و انجام پاتک کم مي کند و به نيروي هوايي و سلاح شيميايي متوسل مي شود که اين اقدام با مقابله نيروي هوايي و پدافند زمين به هواي ايران با بن بست مواجه مي شود و با ساقط شدن تعداد زيادي از هواپيماها، خلبانبن عراق به شدت دچار وحشت مي شوند و به بهانه هاي مختلف از پرواز بر فراز منطقه عملياتي امتناع مي ورزند.

رژيم عراق با سقوط دژ فولادين شرق بصره، براي جلوگيري از رسوايي بيشتر به ناچار دم از پيروزي مي زند و به لشگرهاي کاملاً متلاشي شده خود درود مي فرستد و به تعدادي از تيپها و لشگرها مدالهاي گوناگون اهدا مي کند.

· خبرگزاري يوگوسلاوي :

( مي توان از اطلاعيه هاي انتشار يافته نتيجه گرفت که تعداد زيادي از واحدهاي ايراني – که از حمايت نيرومند واحدهاي توپخانه و زرهي برخوردارند – در اين تهاجم پنج روزه در جبهه جنوبي شرکت دارند. )

· خبرگزاري يونايتد پرس :

( تحليل گران مي گويند چنانچه نبرد به غرب درياچه ماهي سرايت کرده باشد – امري که ايران آن را اعلام کرده – اين امر نمايانگر آن است که ايرانيها بتدريج و بطور مطمئن در خاک عراق پس از گرفتن جاي پاي در کرانه غربي شط العرب (اروندرود ) پيش مي روند. )

· روزنامه لاکروا چاپ فرانسه ضمن صحبت از قدرت ايران اعلام مي کند :

( ايرانيها تا کنون ثابت کرده اند در صورتي که براي مدت 24 ساعت موفق به حفظ مواضع خود در خاک دشمن شوند، از آن پس جا به جا کردن آنها ديگر امکان پذير نيست، چرا که واحدهاي مهندسي ايران در اسرع وقت شروع به ساختن استحکامات براي محافظتنيروهاي خود در مقابل حملات مي کنند.)

· راديو آمريکا به نقل از روزنامه لوس آنجلس تايمز گزارش مي کند :

( موقعيت ايران، در عبور از درياچه ماهي يک بار ديگر توانايي ايران را در عبور از آبراها نشان داد. براي اولين بار نيروهاي ايران در سه سال پيش با عبور از آب ، جزاير مجنون را به تصرف در آوردند و سال گذشته نيز براي تسخير فاو از شط العرب ( اروندرود ) عبور کردند. )

اين راديوبا گفتگوي تلفني با يکي از احالي بصره مي گويد :

( بصره مي سوزد و از پشت بامها ستونهاي غليظ دودکه از هر سو بلند است، ديده مي شود. )

· روزنامه هاي سوئد و روزنامه واکترنيهتر :

( ناظران آگاه اعتقاد دارند در پي پيروزيهاي ايران و زماني که رژيم عراق ديگر توان باز پس گيري مناطق از دست داده خود را ندارند، از سلاح شيميايي استفاده کرده است. )

سردبير امور خاورميانه روزنامه اينديپندنت، جان برلاک مي نويسد :

( ايرانيان در حال تحکيم مواضع خود در مناطق تصرف شده هستند. اسرانسها اندک اندک و با چنگ و دندان مواضع عراقيها را از بين مي برند و همواره در حملات تازه خود زمين بيشتري به دست مي آورند. )

· روزنامه اکسپرس به نقل از خبرنگار خود در نيويورک مي نويسد :

( هيچ خبري به اندازه سقوط صدام حسين نمي تواند موجب وحشت رهبران کشورهاي غربي – که اين روزها از تزلزل روحي و رواني بغداد نگرانند – بشود. يک سخنگوي نظامي عراق شادي کنان در راديو بغداد گفت که نيروهاي پيش قراول ايران در 10 کيلومتري بصره متوقف شده اند. متوقف شدن ايرانيان در نزديکي بصره نمي تواند جالب باشد. جالب اين است که نيروهاي ايراني در ده کيلومتري آن قرار دارند. )

· خبرگزاري تانيوک که همواره جانب عراق را دارد و بيشتر اطلاعيه هاي نظامي عراق را منتشر مي کند، با آشکار شدن حقايق عمليات و بيشتر رسوا شدن شکست عراق بناچار به گوشه اي از حقايق اشاره مي کند و اعلام مي دارد :

( سربازان ايراني به پيشروي قدم بهقدم خود به طرف بصره ادامه مي دهند. اين عمليات گرچه در آغاز ملايم بود، ولي به عملياتي تبديل شده است که نتايجي بهتر از حد انتظار تهران داشته است. )

· خبرگزاري رويتر در مصاحبه با مردم بصره از قول آنها چنين گفت :

( ما امشب را به نحوي سپري کرديم که گوييي در قلب صحنه نبرد هستيم. )

· روزنامه لوکوئيدين دوپاري چاپ پاريس :

( حمله هواپيماهاي عراقي به شهرهاي ايران طي روزهاي اخير، به طور قطع نشانه مشکلات نيروهاي بغداد در جلو گيري از پيشرويهاي قواي ايران در جبهه جنوبي است.)

· روزنامه ولت چاپ آلمان :

( در بصره خيابانها خالي است و مردم غير نظامي هم گريخته اند. نيروهاي ايراني از يکشنبه در حومه بصره هستند و عملا اين شهر براي عراق سقوط کرده است. )

· روزنامه فاينشتال تايمز چاپ انگليس :

( عراق در 12 روز گذشته در اين درگيري ، متحمل تيفات سختي شده است..... عراق نمي گويد چرا اين نيروي برتر در مقابل نيروهاي اسلام به راحتي خرد مي شود. )

· روزنامه تايمز لندن :

( انتقال جنازه سربازان عراقي از صحنه عمليات کربلاي 5 در شرق بصره به بغداد شروع شده و انتقال اجساد بسيار زيادي به بغداد در حال انجام است. در نبرد اخير رزمندگان ايران درچند کيلومتري شرق بصره، بيش از 30000 نفر از قواي عراقي کشته و زخمي شده اند. )

· روزنامه تايمز مالي لندن :

( به دستور رژيم صدام در تلاش براي تظاهر به عادي بودن اوضاع بصره، چراغهاي خيابان هاي بصره شبها روشن مي ماند و از کاباره هاي خالي از مشتريان آن با صداي بلند موزيک پخش مي شود. بصره که زماني يک ميليون جمعيت داشت، از ساکنينش خالي شده است. )

· خبرگزاري آسوشيتدپرس :

( هلهله پيروزي رزمندگان ايراني شرق بصره را فرا گرفته است. )

· روزنامه جروزالم پست چاپ اسرائيل در سرمقاله اش پيشروي ايران را به سوي بصره يک تحول شوم لقب داده و مي نويسد :

( اگر عراق تسليم شود، نه تنها دولتهاي ميانه رو عرب، بلکه اسرائيل نبز از عواقب آن مصون نخواهد ماند.)

· روزنامه هرالدتريبون :

( براي آرام ساختن شوک ناشي از بازگرداندن اجساد سربازان به خانه هايشان، نيرنگ ماهرانه اي به کار گرفته شده است. اجساد سربازان از جبهه جنوب در نزديکي بصره توسط قطار، شبانه به بغداد ارسال مي شود و بعد از طلوع آفتاب به يک سردخانه بزرگ در غرب شهر انتقال مي يابند. اين اجساد به تدريج و در طول چندين هفته در گروههاي کوچک به خويشاوندان تحويل داده مي شوند تا از بروز هرگونه ناراحتي گروهي که ممکن است به روحيه کشور صدمه زند، جلوگيري شود. به همين دليل انجام تشييع جنازه هاي عمومي در بغداد ممنوع است و اکنون در مورد پرچمهاي سياه در خارج از منزل که نمايانگر تعداد کشته شدگان آن خانواده است، محدوديتهايي به اجرا در مي آيد. در حالي که درگيري در اطراف بصره ادامه دارد، پرچمهاي سياه به تدريج در سراسر شهر در حال پديدار شدن است. )

· يک متخصص امور دفاعي پاکستان :

( عمليات کربلاي 5 ايران نه تنها براي عموم، بلکه براي متخصصين امور نظامي در سراسر جهان نيز حيرت انگيز بود. حملات رعد آساي ايران در کربلاي 5 که در فاصله زماني بعد از عمليات کربلاي 4 انجام پذيرفت، نه تنها عراق، بلکه مقامات پنتاگون را نيز دچار حيرت ساخت. )

· هفته نامه جينز ديفس چاپ لندن :

( از آنجا که صدام حسين رهبر بعثي عراق ناچار است پيشرويهاي اخير ايران را قبول کند، فشار رواني فزاينده اي به وي وارد مي شود. )

· روزنامه لوموند فرانسه طي تفسيري به تشريح جنبه هاي نظامي و سياسي کربلاي 5 پرداخته و مي نويسد :

( بمبارن شهرهاي ايران از سوي عراق به هيچ مجه به امکانات نظامي ايران زيان وارد نمي کند. در واقع اين بمبارانها تنها جوابي است که رژيم بغداد مي تواند به ضربات ايران بدهد.)

· هفته نامه ميدل ايست چاپ لندن در گزارشي تحت عنوان (توفان متلاطم ايران در جنگ خليج فارس) مي نويسد :

( اگرچه صداي توپخانه ايران در بصره بسيار قوي است ، اما طنين اين صدا در سراسر جهان پيچيده است. پيروزيهاي اخير ايران در جنگ در سراسر خاورميانه زلزله برانگيخته است و اينک همه چشمها به نيروهاي ايران در حومه بصره دوخته شده است.)

· مجله ميدل ايست سپس دستاورد رزمندگان اسلام را در کربلاي 5 مورد بررسي و تحليل قرار مي دهد و از توان فزاينده رزمي – تدافعي سپاه اسلام و همچنين عمليات خيره کننده توپخانه ضد هوايي ايران در طول عمليات کربلاي 5 ياد کرده و مي نويسد :

( نيروهاي ايران به رکورد تازه اي در اين عمليات دست يافته اند که جبران آن براي ارتش عراق که در پنج سال گذشته پيوسته در حال فرار بوده، غير ممکن است. اينک ترددي نيست که نيروهاي ايران آموزش ديده تر و با تاکتيکهاي کارآتر عمل مي کنند. خطري که عراق با آن روبه رو است، پيچيدگي تاکتيکهاي ايرانيان در عمليات است و عراق در يافته است که سياستهاي تدافعي گذشته اش ديگر نمي تواند جلو ايرانيان را بگيرد.)

کربلاي 5 از نگاه خبرنگاران خارجي

در جريان کربلاي 5 بسياري از خبرنگاران خارجي به دعوت ستاد تبليغات جنگ به منطقه عملياتي آمدند و خبرهاي مختلفي را براي خبرگزاريها و رسانه هاي گروهي مخابره کردند.

· کرسنت تويت خبرنگار تلويزيون سوئد :

( ما شاهد پيشروي نيروهاي ايراني در منطقه شلمچه و تصرف خطوط دفاعي عراق توسط ايران بوديم. فتح اين استحکامات براي من باور نکردني بود.)

وي با اشره به تصرف منطقه استراتژيک شلمچه و به اسارت در آمدن تعداد زيادي از نيروهاي عراقي در اين منطقه مي گويد:

( شواهد امر حاکي از غافلگيري نيروهاي عراقي و تاکتيکها و محاسبات دقيق نيروهاي ايراني در تصرف اين منطقه است و به اسارت درآمدن گروهي از فرماندهان رده بالاي ارتش عراق، خود تأييدي بر اين مدعاست.)

· يوسون نورد خبرنگارهلند:

( پيشروي در اين منطقه نشان دهنده پيروزي براي نيروهاي ايران است و با مشاهده اين مناطق توسط خبرنگاران خارجي تا حدود زيادي پوچي تبليغات عراق دربيرون راندن نيروهاي ايراني در منطقه عملياتي ثابت شد. قدرت آتش توپخانه ايران که به مراتب از آتش نيروهاي عراقي سنگين تر بود؛ بهترين دليل در کنترل درگيري و برتري آتش نيروهاي ايراني است. اين عمليات از يک محاسبه دقيق و پيچيده توسط نيروهاي ايراني برخوردار بوده است.)

وي همچنين در مورد بستري شدن تعدادي از رزمندگان در کشورهاي مختلف اضافه مي کند:

( بستري شدن رزمندگان در آمستردام حاصل گازهاي شيميايي و تأييد گستردگي استفاده و شکست عراق در کربلاي 5 است.)

· متين توکر نويسنده روزنامه عليت ترکيه ضمن اشاره به پيروزي کربلاي 5 ، وحشت صدام از اين نبرد و پيشنهاد صلح او مي گويد:

( اين واقعيت را نبايد فراموش کرد که صدام خود آغاز کننده جنگ بود و دليل شکست وي هم استنباط غلط بغداد و حتي آمريکاييها از ملت ايران و توانايي ارتش ايران بود. آنها فکر مي کردند که با رفتن شاه، صدام در برابر حکومت جديد ايستادگي خواهد کرد، اما نه تنها اينطور نشد، بلکه نيروهاي ايراني به مقابله با ارتش صدام برخاستند و به حق هم خوب جنگيدند.)

· کان کافلين خبرنگار روزنامه ديلي تلگراف:

( ترديدي نيست که ايران بر خطوط دفاعي عراق دراطراف بصره به پيروزي عمده اي دست يافته و اکنون مستعد پيروزي بزرگي است. اين پيروزي مهمتر از پيروزي ايران در فاو در سال گذشته است. دستاورد بزگ ايران ، در هم کوبيدن اين خطوط دفاعي است که عراقيها مدتها آنها را غير قابل تصرف مي شمردند. ايران مي تواند با به کارگيري استراتژي حيرت آور جنگي خود، تمام مواضع عراق را در خط مقدم در هم ريزد.)

· رابرت فسيک خبرنگار روزنامه تايمز:

( پاسداران، رفتاري بي باکانه داشتند و با آنکه گلوله هاي توپ از هر سو پرتاب مي شد، آنها حتي گاهي کلاههاي خود را بر سر نمي گذاشتند و از صداي انفجارها مي خنديدند. اين جوانان بيش از آنچه بي باک باشند، بي خيالند و اين آنها را بي مانند مي کند. چه کسي در اينکه ايرانيان در اين جبهه پيشروي کرده اند ترديد دارد؟)

· آرگون بالجي نويسنده جنگي روزنامه حريت ترکيه:

( از نظر نظامي، آنچه که عمليات اخير نيروهاي ايراني را از ويژگي خاصي برخوردار ساخته، اين واقعيت است که اين حرکت پيروزمندانه در منطقه اي صورت پذيرفت که رژيم عراق خود را در آن قويتر از جبهه هاي ديگر احساس مي کرد.)

اين نويسنده ضمن اشاره به غافلگير شدن نيروهاي عراق در کربلاي 5 مي نويسد:

( افسران ايراني برخلاف عراقيها از قدرت تصميم گيري برتر و توانايي بيشتر انجام عمليات مانوري برخوردار هستند و از فرصتهاي مناسب به خوبي استفاده مي کنند. در حالي که نيروهاي عراق به دليل وحشت از برخوردهاي تن به تن از آتش توپخانه و تانک استفاده مي کنند، نيروهاي پياده ايران با بهره گيري از روحيه بالايي که دارند، از ربويارويي با نيروهاي ارتش عراق ترسي ندارند و با کمين بر سر راه تانکهاي عراق آنها را منهدم مي سازند.)

کربلاي 5 از ديد اسراي عراقي

· سرتيپ امير احمد حسين، فرمانده تيپ 506 لشگر 25 عراق:

( تصميمات عجولانه فرماندهان عاليرتبه ستاد کل ارتش ، عراق بخش عمده اي از يگانهاي زبده عراق را به قتلگاه کشاند و در شلمچه نابود کرد. سرعت پيشروي رزمندگان ايراني ، ستاد کل ارتش عراق را طوري آشفته کرد که فرماندهان عاليرتبه ستاد کل قدرت تصميم گيري و تفکر را از دست داده و منطقه عملياتي شلمچه را به قتلگاه يگانهاي زبده عراق تبديل کردند. تيپ 506 چنان عجولانه اعزام شد که نه تنها تيپ، بلکه خودم فاقد هرگونه نقشه عملياتي بودم.)

· سرهنگ دوم وليد الوان حمادي، رئيس ستاد تيپ منهدم شده 95 ارتش عراق :

( اگر چه در نظر داشتيم در يک پاتک سنگين ، نيروهاي ايران را در هم بکوبيم، ولي يورش پيشگيرانه لشگريان ايران باعث شد که تلفات سنگيني بر تيپ ما وارد شود و مقر اين تيپ به تصرف نيروهاي اسلام در آيد. سرعت عمليات اخير نيروهاي ايراني به حدي بود که علاوه بر تلفات فراوان وارده بر ارتش عراق، رژيم بعث در حال حاضر با مشکل خروج افراد عراقي ، بويژه کارشناسان خارجي از بصره مواجه شده است.)

· ستوان يک خضير عبدالله حمادي ، جمعي گردان توپخانه 115 لشگر 1 ارتش عراق :

( گردان ما مدت 48 ساعت بود که در محاصره قرار داشت و به رغم درخواست مکرر ما براي اعزام کمک، کسي نمي توانست حلقه محاصره را بشکند و ما را نجات دهد. فرماندهان عراقي تنها وعده کمک مي دادند، اما نيرويي نداشتند که به کمک گردان ما اعزام کنند. )

· ستوان يک خليل عبدالسعيد، فرمانده يک گروهان از تيپ 76 لشگر 37 ارتش عراق:

( هنوز يک روز از حضور ما در منطقه نگذشته بود که در محاصره قرار گرفتيم و در اين مدت زير آتش شديد توپخانه نيروهاي ايراني و حملات مستمر خلبانان هوانيروز و نيروي هوايي خسارات فراواني ديديم و اکثر نيروهاي ما منهدم شدند و ما بقي پنج شنبه شب ( دي ماه 25) در يک حمله غافلگير کننده نيروهاي ايراني، کشته و مجروح و يا اسير شدند.)

اردوگاههاي اسراي ايراني و عمليات کربلاي 5

در طول جنگ تحميلي هرگاه عملياتي از طرف رزمندگان اسلام صورت مي گرفت، بعثيان ناجوانمردانه به عناوين مختلف موجبات ناراحتي اسراي ايراني را فراهم مي آوردند و شکست خود را در جبهه با شکنجه هاي روحي و جسمي اسراي در بند تلافي مي کردند.

برادر آزاده قاسم فيروزي ، عضو سپاه انزلي ، مستقر در اردوگاه موصل 4 مي گويد:

( يک روز قبل از عمليات کربلاي 5 يکي از پزشکيارها که مسؤوليت انتقال مريضهاي اسير را از بهداري به بيمارستان داشت ، به داخل بخش آمد و گفت دو تن از بيماران که در نوبت هستند آماده شوند تا جهت انتقال به بيمارستان صبح زود حرکت کنند و پس از او هم دکتر ايراني خودمان به نام فرهاد به نزد من آمد و گفت شما خودتان را براي رفتن به بيمارستان جهت عمل جراحي آماده کنيد. بر خلاف هميشه، صبح روز بعد آمبولانس مخصوص انتقال مجروحين نيامد و ساعت حدود ده و نيم صبح بود که يک ماشين ايفا داخل محوطه شد و يک بيمار ديگر را که اهل همدان بود به داخل ماشين انداختند. پنج سرباز مسلح بالاي سر ما قرار گرفتند. قبل از حرکت ماشين، يکي از سربازها با حالت بغض و نفرت و با صداي بلند گفت:

( آهاي مجوسها! حواستان باشد اگر حرف زياد بزنيد، يا اين طرف و آن طرف نگاه کنيد، مطمئن باشيد هرکدامتان را با يک گلوله مي کشم.)

بعد از آن با خودشان شروع کردند به صحبت کردن و يکي از آنها مي گفت: ( نگاه کنيد اين مجوسها ، دشمن امت عرب ، دوباره شروع کردند.)

از لحن و حرکت سربازها احساس کردم در جبهه ها خبري شده و حتماً ايران حمله کرده است. به بيمارستان که رسيديم، عراقيها با آب دهان و فحش از ما استقبال کردند. گويا يکي از کارکنان بيمارستان بود که آمد پيش من و با لحن توهين آميزي گفت:( شما ايرانيها از ما چه مي خواهيد؟ شما مي خواهيد انقلاب خودتان را صادر کنيد؟ شما مجوسها مي خواهيد به ما اسلام ياد بديد؟ حتماً يادتان رفته که ما عربها شما را مسلمان کرديم؟)

هر چه بد و بيراه که لايق خودشان بود بار ما کردند و آخر سريک لگد به يکي از دوستان ما زدند و رفتند. بغض و کينه تا چشمانشان قد کشيده بود و نفرت از چشمان ورقلمبيده و لبهاي کبودشان بيرون مي زد. از چهره شان معلوم بود که اگر ما را به اختيار آنها مي گذاشتند، زنده زنده9 گوشتمان را مي جويدند.

يکي از سربازها دست مرا گرفت و برد داخل يکي از بخشها. داخل اتاقي شديم که بي درنگ يکي از نيروهاي امنيتي آمد جلو و با غرلند و فحش درآمد که شماها اسراي ما را مي کشيد و غذا و دارو نمي دهيد، ولي انتظار داريد که ما شما را معالجه کنيم. دهانش که از فحش و دري وري ايستاد، روبه يکي از نگهبانهاي در سفارش کرد که حواسشان به ما باشد و اگر کوچکترين حرکتي کرديم، حسابمان را برسد و نگهبان هم به علامت اطاعت سر و لبي جنباند. ساعتها گذشت. نزديکيهاي عصر بود که بلندگوي بيمارستان به صدا در آمد، گوينده راديو خطاب به مردم عراق مي گفت:

( اي مردم عراق! بصره را دريابيد! اي مردم عراق و امت عرب اي جوانان غيور و توانمند عراقي، بصره را دريابيد! بشتابيد که اين مجوسها، اين خارجيها، اين دشمنان عراق عظيم و امت عربي مي خواهند به ناموس شما، به وطن شما و آزاديتان تجاوز کنندو آنها را از شما بگيرند.)

دستگاه تبليغاتي عراق به کار افتاده بود و با بيان جملات تحريک کننده مردم را به جنگ فرا مي خواند. مدتي نگذشته بود که صداي آژير آمبولانسها و آژير پايگاه و کليه مناطق شهر به صدا در آمد. صداي گوش خراش بلند شدن هواپيماي جنگي از پايگاه موصل و شليک ضد هوايي مستقر در اطراف شهر همه و همه حکايت از آن داشت که عمليات رزمندگان خطر را تا بيخ گوش سران بعثي کشانده است.

راديو و تلويزيون عراق مارش مي نواختند. تلويزيون عراق با نشان دادن کشته هايي که معلوم بود مال خودشان است، اطلاعيه فرماندهي کل نيروهاي مسلح عراق را مي خواند:

( از طرف نيروهاي ايراني در منطقه شرق بصره به دروازه کشورهاي عربي يعني عراق بزرگ حمله شد، ولي فرزندان امت عرب با تمام قوا جلوي آنها ايستادند، آنها را عقب راندند و بيش از 5 لشگر را به طور کلي نابود کردند وبه بيش لز 11 لشگر و تيپ آسيب رساندند و باقيمانده آنها هم فرار کردند.)

يکي از نگهبانها روزنامه الجمهورية عراق را آورد داخل اتاق و داد به من . تيتر روزنامه اين بود:

( بيش از 80000 هزار نفر از نيروهاي ايراني هلاک شدند و حدود بيش از 11000 نفر مجروح و به اسارت در آمدند.)

از اين دروغ بزرگ فهميدم که عمليات بسيار کارساز و کوبنده است، چون هرگاه چنين ارقام نجومي از طرف عراقيها اعلام مي شد، ما وسعت عمليات و پيروزيهاي رزمندگان را درک مي کرديم. حتي اين شکست را از حالات و وجنات نگهبانها مي توانستيم بفهميم. زيرا اگر يکي از فرماندهان ارتش و مسئولين سياسي و... آمار کشته هاي ايران را به صورت نجومي اعلام مي کرد ، مشخص مي شد که عمليات با پيروزي رزمندگان اسلام به پايان رسيده است. روش ديگر ما براي کسب خبرهاي عمليات، ارتباط با يکي از افسران پزشکيار عراقي بود. وي ارتباط خوبي با من داشت و وقتي عمليات مي شد، گزارش آن را به ما مي داد. حمله کربلاي 5 را هم او به من گفت و نيز گفت: ( خدا را شکر کنيد که نيروهاي ايراني وارد حومه بصره شده اند و شاهرگ حياتي عراق را قطع کرده اند.)

و مي گفت: ( مواظب خودتان باشيد اينها دستور نابودي شما را دارند. سعي کنيد چه در بيمارستان و يا کمپ بهانه دست اين وحشيها ندهيد. زيرا که دروغ و کذب است . وسعت عمليات زياد و شدت آن سنگين است و فقط دعا کنيد که نيروهاي ايراني پيروز شوند.)

عراقيها در ادامه عمليات کربلاي 5 به تلافي شکست در جبهه هاي جنگ ، آب و برق بيمارستان را قطع کردند و حتي از دادن دارو و غذا امتناع مي کردند.

گرفتن انتقام از بيماران اسير ايراني حتي به دکترها و پرستارها سرايت کرده بود و آنها هم از هيچ آزار و اذيتي فروگذار نبودند.

بعد معلوم شد که در بعضي کمپها علاوه بر قطع آب و برق ، ندادن غذا و ممانعت از رفتن به دستشويي، اقدام به شکنجه انفرادي و اجتماعي ديگر برادران اسير مي نمودند که تمام اين وحشي گريها و اقدامات غير انساني نشان از پيروزي بزرگ و شکوهمند کربلاي 5 بود. عملياتي که قدرت و عظمت ايران اسلامي را در دنيا به معرض نمايش گذاشت و اسراي دربند رژيم عراق نيز با روحيه گرفتن از اين عمليات مهم ، مقاومتر از گذشته دوران اسارت را سپري کردند.)